هر چه بادا باد




http://www.venere.com/hotels/mestre/hotel-colombo/?ref=1294522

https://www.airbnb.com/rooms/297528


https://www.airbnb.com/rooms/452211


https://www.airbnb.com/rooms/85459


https://www.airbnb.com/rooms/213682



           
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 12:13
حامد امین

هر از گاهي "خودت را ازخودت " طلب کن شايد گم شده باشي



           
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 6:29
حامد امین

 

می و میخانه مست و می‌کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست
 

 

نسیم از حلقه زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست

 

 

تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
 

شد زمین مست، آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
 

باغ مست و باغبان مست
تو زمزمه چنگ و عود منی
 

نغمه خفته در تار و پود منی
تو باده و جام و سبوی منی
 

 

مایه هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم، نه می پرستم
 

به هر دو جهان مست عشق تو هستم
تا من چشم مست تو دیدم
 

 

ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم
شد زمین مست، آسمان مست

 

 

بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست



           
یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 22:33
حامد امین

می دونين اگه كلمه ى "دست" اختراع نشده بود و به جاش از كلمه ى "چيز" استفاده می كرديم روزانه چه جمله هايی می شنيديم؟... زياد به مختون فشار نيارين! خودم مثال می زنم...
توی كتاب علوم می نوشتند: چيز خيلی مفيد است! با چيز می توان اجسام را بلند كرد! بعضی از چيزها مو دارند و برخی ديگر بی مو هستند! ولی كف چيز مو ندارد! هيچوقت چيز خود را توی سوراخ نكنيد! چون ممكن است جانوران نوك چيزتان را گاز بگيرند! هميشه قبل از غذا چيز خود را با آب و صابون بشوييد! هيچوقت با چيز كثيف غذا نخوريد! ..... خانمها هميشه دوست دارند به چيز خود لاك و كرم بمالند! اين عمل براى محافظت از چيز خوب است! آدم وقتی سردش می شود چيزش را روی بخاری يا زير بغل می گيرد!

در كتاب تاريخ می نوشتند: اردشير دراز چيز به هندوستان لشكر كشی كرد و چيز اجانب را كوتاه نمود! ..... مردم توی كوچه و بازار می گفتند: لامصب چيز ما نمك نداره! به هر كسی خوبی كرديم جوابش بدی بود! از قديم می گفتند با هر چيز بدی با همون چيز پس می گيری! ..... پدری به پسرش درس ادب می داد: پسرم هيچوقت پيش مردم چيزتو دراز نكن! ..... توی بيمارستانها آدمهايی رو می ديديم كه چيزشون توی تصادف قطع شده و مجبور بودند تا آخر عمر از چيز مصنوعی استفاده كنند! ..... دزدهای مسلح موقع زدن بانك می گفتند: چيزها بالا! چيزهاتون رو بذارين پشت سرتون! اگه كسی چيزش به زنگ خطر بخوره چيزشو می شكنيم! و رييس بانك به پليس می گفت: چيزم به دامنتون! دزدها رو بگيرين! و پليسها هم چيز از پا درازتر از ماموريت بر می گشتند! .......هر روز در اخبار می شنيديم كه: اينبار چيز استكبار جهانی از آستين فلانی بيرون آمده!
و پسر جوانی در دفترچه ى خاطراتش می نوشت: اون روز من با دختر خانمی آشنا شدم... او چيزش رو دراز كرد و من چيزش رو گرفتم و كمی فشار دادم! چه چيز گرم و لطيفی داشت! از خجالت چيزش خيس شد! و دوستی ما از همون روز شروع شد! ديروز بازم اونو توی اتوبوس ديدم... چيزم رو به ميله گرفتم و رفتم جلو! از ديدن من خوشحال شد و گرم صحبت شديم... اتوبوس خيلی تند می رفت و من برای اينكه اون نيفته چيزم رو گذاشتم پشتش! از اين كار من خوشش اومد و تشكر كرد... اون دو ايستگاه بعد پياده شد و من چيزم رو براش تكون دادم! امروز هم توی كافه تريا قرار داشتيم... رفتيم و سر يه ميز نشستيم... فضای اونجا خيلی تيره و تار بود... من چيزمو گذاشتم روی چيزش و گفتم: چقدر چيز شما كوچيك و نرمه! اون هم گفت: چيز شما بزرگ و داغه! بعد از نوشيدن قهوه بيرون اومديم... چيزامون توی چيز همديگه توی خيابون راه می رفتيم و مردم هم ما رو نگاه می كردند! اونو به خونه شون رسوندم و دوباره چيزمو گرفت و من هم چيزشو فشار دادم! ازش دور شدم و از دور چیزمو واسش تکون دادم... هوا خيلی سرد بود... چيزم داشت يخ ميزد! برای همين چيزمو گذاشتم توی جيبم!
تجسم بقيه ى متن رو ميذارم به عهده ى خودتون

 



           
یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 16:34
حامد امین

رودخانه می رود و از یاد می برد صخره ای که آبشارش بود



           
سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 17:23
حامد امین

یادت هست مادر؟
اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی؛ تا یک لقمه
بیشتر بخورم یادت هست؟
شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران
میگفتی بخور تا بزرگ بشی
آقا شیره بشی... خانوم طلا بشی
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته
باشم قورت بدهم حتی
بغض های نترکیده ام.



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:12
حامد امین

این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:10
حامد امین

ماها که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده..
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفت و نا مردم نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن!!



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:7
حامد امین

یخچال

من آخرش با یخچال ازدواج می کنم!

وقتی خوشحالی میری در یخچالو وا میکنی!

وقتی ناراحتی میری در یخچالو وا میکنی!

وقتی کسلی میری در یخچالو وا میکنی!

داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچالو وا میکنی!

… وقتی نمیدونی چته! میری در یخچال و وا میکنی!

و…

آخه موجود اینقدر سنگ صبور !!

اینقدر محرم؟ اینقدر با حوصله!!



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:5
حامد امین

گاهی اوقات ما و زندگی هیچگاه تحمل همو نداریم. پس خاطرمان باشد خاطره ها را .
شاید سالها بعد روزی از کنار هم جایی اون دور دورها یا حوالی همین چهار را ه های بی رمق زندگی از کنار هم رد شدیم و گفتیم این خاطره چقدر
شبیه خاطرات من بود ...



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 5:30
حامد امین
درباره وبلاگ


كاش مي شد كه پريد ، كاش مي شد كه مثل جوجه اردك زشت ، قو شد يك قوي سپيد .
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چه بادا باد و آدرس humanrice.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 482
بازدید کل : 118641
تعداد مطالب : 318
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content