هر چه بادا باد

سياه پوش آيينه اي گشته ام كه جيوه اش روزي ريخت



           
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 21:21
حامد امین

امروز  او هم پنجره اش را بروي من بست .

حالا تنها من ماندم و سايه ي بي قواره ي خودم كه او هم از من خسته تر و مجهول تر است .

شايد بايد باز هم صبر كنم تا پنجره اي كه براي من است و براي من ساخته شده ، او به رويم باز شود .

امروز كه گذشت .



           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 23:1
حامد امین

سخت است از چشمان من چیزی بفهمی

چیزی از این باران پاییزی بفهمی

من دوستت دارم ولی یادت بماند

دیگر نباید بیش از این چیزی بفهمی


           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 22:35
حامد امین

 

 
و اگر اینگونه نیست تنهاییت کوتاه باشد
 
و پس از تنهاییت نفرت از کسی نیابی.
 
آرزومندم که اینگونه برایت پیش نیاید،اما اگر پیش آمد
 
بدانی چگونه به دور از نا امیدی زندگی کنی!
 
***
 
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی
 
از جمله دوستان بد و ناپایدار
 
برخی نادوست، وبرخی دوستدار
 
که دسته کم یکی در میانشان
 
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
 
و چون زندگی بدینگونه است برایت آرزومندم:
 
که دشمن نیز داشته باشی
 
نه کم،نه زیاد درست به اندازه
 
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند
 
که دسته کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد!
 
تا که زیاده به خودت غره نشوی!
 
***
 
و نیز آرزومندم :
 
مفید باشی
 
نه خیلی غیر ضروری
 
تا در لحظات سخت،
 
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
 
همین مفید بودن کافی باشد
 
همچنین برایت آرزومندم صبور باشی
 
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند!
 
چون این کار ساده ایست.
 
بلکه با کسانی که:
 
اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند!!!
 
و با کاربرد درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی!
 
***
 
و امیدوارم:
 
اگر جوان هستی خیلی به تعجیل رسیده نشوی.
 
و اگر رسیده ای
 
به جوان نمایی اصرار نورزی!
 
و اگر پیری،تسلیم نا امیدی نشوی.
 
چرا که هر سنی، خوشی و نا خوشی خودش را دارد!
 
و لازم است بگذلریم در ما جریان یابند.
 
***
 
امیدوارم سگی را نوازش کنی
 
به پرنده ای دانه دهی،
 
وبه آواز یک سهره گوش کنی وقتی که
 
آوای سحرگاهی اش را سر میدهد.
 
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بیفشانی
 
هر چند خرد بوده باشد
 
و با رویشش همراه شوی
 
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
 
***
 
بعلاوه آرزومندم:
 
پول داشته باشی
 
چرا که در عمل به آن نیازمندی!
 
و برای اینکه سالی یک بار
 
پولت را جلوی رویت بگذاری و بگویی:<<این مال من است>>
 
فقط برای اینکه روشن شود کدامتان ارباب دیگریست!
 
***
 
و در پایان اگر مرد باشی آرزومندم:
 
زن خوبی داشته باشی.
 
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی.
 
که اگر فردا خسته باشید یا پس فردا شادمان
 
باز هم از عشق حرف برانید
 
تا از نو بی آغازید.
 
اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

 

 

 

(ویکتور هوگو)




           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 22:26
حامد امین



           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 7:51
حامد امین



           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 7:47
حامد امین



           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 7:42
حامد امین

شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم:

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.



           
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 6:26
حامد امین

همه بشرند اما فقط بعضی ها انسـان اند ...



           
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 19:20
حامد امین

در مملکتی که ارزش زن به زیبایی و ارزش مرد به دارایی اوست، دنبال اندیشه و انسانیت نگرد



           
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 19:19
حامد امین


 


 

 

 

 

 

 

 

 

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد.

 

 

شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در

 

 

 

 

شهر استفاده مى‌کردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.

 

 

 

 

زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست

 

 

 

 

دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل کن.

 

 

 

 

زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد.

 

 

با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود.

 

 

 

 

به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند،

 

 

 

 

شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.

 

 

 

 

زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.

 

 

 

 

شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که

 

 

 

 

گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن"

 

 

 

 

چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که

 

 

 

 

در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است

 

 

 

 

عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد.

 

 

 

 

فاصله ابراز عشق دور نیست.

 

 

 

 

فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید--

 

 

 

 

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، خویشاوندان ثروتمندش در عزایش گوسفندها سربریدند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



           
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 18:50
حامد امین

 

 

کی شود، این روانِ من ساکن؟



           
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 18:46
حامد امین



           
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 11:36
حامد امین

 

 

معجزه ها رخ می داد،اگر جوانان می دانستند و پیران می توانستند



           
دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 6:41
حامد امین

 


خجالت را باید کسانی بکشند

که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند
و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند!

 



           
دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, :: 18:18
حامد امین


تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم

باز نه زخمهای من خوب میشود
نه زخمهای تو ... !

 

 

 



           
دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, :: 18:16
حامد امین
خداوندا ......
قیامتت را بر پا کن!!!

تو اگر خسته نشده ای ، ما عجیب خسته ایم .



           
دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, :: 18:13
حامد امین
 

دیشب موقع برگشتن به خونه داشتم رادیو گوش می کردم که یه اتفاق جالب افتاد. از این برنامه های پخش زنده بود که مردم نظراتشون رو از طریق تماس تلفنی و پیامک اعلام می کنند. خانوم مجری گفت فلان کس برامون پیامک فرستاده که:

"به همسرم بگید من توی فلان تقاطع وایستادم عجله نکنه، چون در حال رانندگی هست و من مطمئنم که به برنامه شما گوش می کنه این پیامک رو برای شما فرستادم که خطری به خاطر خوندن پیامک تهدیدش نکنه..."

تازه نمی دونی چقدر هم خانوم مجری تشویق و تأیید کرد که:

"آفرین که نمی ذاری کسی که رانندگی می کنه پیامک بخونه!"

به جان خودم آدم توی کار اینها می مونه! فقط تصور کن اگر این مسأله باب بشه چی میشه:

"به همسرم بگید، سر راه ماست هم بگیر و بیا"

"به همسرم بگید امشب مستقیم بیا خونه مامانم اینا"

 

"به همسرم بگید پدر سوخته ! تا حالا نیومدی دیگه نمی خواد بیای، برو همون قبرستونی که تا حالا بودی"




           
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 23:53
حامد امین



           
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 23:52
حامد امین

می گویند جهنم یا بهشت هرکس لحظه ای پیش از مرگش متولد می شود. جهنم از آن کسی است که در آن لحظه کوتاهی که به پشت سر نگاه می کند دریابد فرصتی را برای تکریم معجزه زندگی از دست داده است. بهشت از آن شخصی است که در آن لحظه بداند اشتباهاتی کرده، اما ترسو نبوده. زندگیش را کرده و کاری را که باید، انجام داده . در چنین لحظه ای است که به فلسفه اصلی زندگی مان پی می بریم.




           
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 23:50
حامد امین

* *

 

*من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...*

 

* یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم *

 

* ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...*

*و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!




           
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 23:50
حامد امین

ملیت آدم و حوا

یه انگلیسی، یه فرانسوی و یه ایرانی
داشتن به زندگی آدم و حوا توی بهشت
نیگا میکردن.
انگلیسیه میگه: چه سکوتی، چه
احترامی!!
مطمئنم که اینا انگلیسیند!
فرانسویه میگه: اینا هم لختن، هم زیبا
و هم رفتار عاشقانه ای دارند !!
حتماً فرانسویند!
ایرانیه میگه: نه لباسی، نه خونه ای!
فقط یک سیب برای خوردن! تازه، فکر هم
میکنن توی بهشتن!!!
صد در صد ایرانیند!



           
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 19:10
حامد امین


 

 

با دل دیگران بی رحم نباشید و
 

با کسانی که با دل شما بی رحم بوده اند ، سر نکنید




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 13:20
حامد امین

دختر: خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر: من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر: چه ربطي داره؟
دختر: من واسش مهم بودم
پسر: خب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر: دوس پسر قبليم اصلا نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر: اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر: من كه همون آدمم
پسر: من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر: من 6 خوابم
پسر: دوس دختر قبليم 6 بيدار بود
دختر: برو با همون ( گوشي را قطع مي كند) .
(هنوز تحقيقات براي شناخت زنها ادامه دارد



           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 13:19
حامد امین
آدمي كه غرق شود قطعاً ميميرد 

چه در دريا

چه در رويا




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:59
حامد امین
با هر جنس مخالفي ميتوان خوابيد
اما
با تعداد محدودي از آنهاميتوان بيدار ماند....




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:58
حامد امین


در رابطه هايمان گاهي سنگ بياندازيم

تا عمق آن برايمان مشخص شود......




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:53
حامد امین
زندگي بافتن يك قاليست
نه همان نقش ونگاري كه خودت ميخواهي
نقشه را اوست كه تعيين كرده
تو در اين حين فقط ميبافي.....
نقشه را خوب ببين
نكند آخر كار قالي زندگيت را نخرند!!




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:52
حامد امین
 


هوا دو نفره هم كه باشد
 

جمعيتي در من است 
كه آسوده ام نمي گذارد




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:51
حامد امین

شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود
 مجنون بدون توجه  از بين او سجاده اش عبور کرد
 مرد نمازش را قطع کرد وفریاد زد : چرا بين من و خدايم فاصله انداختي؟؟؟؟
 مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق ليلي ام تورا نديدم
تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه مرا ديدي؟؟؟؟



           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:49
حامد امین

 

تابلو های باغ وحش در استان های مختلف

برای خارجیها: لطفا به حیوانات غذا ندهید
در اردبیل: لطفا غذای حیوانات را نخورید
درلرستان : لطفا حیوانات را نخورید
در اصفهان : لطفا به حیوانات غذا بدهید
در قزوین : لطفا به حیوانات ور نروید
در رشت: لطفا در محیط باغ وحش مراقب همسر خود باشید
در تهران: لطفا برای ورود بلیط تهیه کنید و در هنگام خروج حیوانات را با خود بیرون
نبرید
در شیراز : لطفا از استراحت ،خوردن وآشامیدن بر روی چمنهای باغ وحش خود داری کنید
در کرمان وسیستان وبلوچستان : از هر گونه استعمال مواد مخدر و توزیع آن میان
حیوانات خودداری فرمایید
در خوزستان وکردستان: لطفا حیوانات را نکشید
دراراک، مشهد و قم :لطفا از لگد زدن به حیوانات و ایجاد نزاع بین آنها خودداری
فرمایید




           
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 8:32
حامد امین



           
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 11:5
حامد امین

دوست دارم با آدمهای خوب دوست باشم
دوست دارم روی هر چیزی که خوبه اسم خوب بگذارم
دوست دارم از راه های خوب به جاهای خوب برسم
دوست دارم مسیرهای خوب را برای شروع انتخاب کنم
دوست دارم با انتخاب خوب به آرامش برسم
دوست دارم با تصمیمات خوب موفقیت های خوب بدست آورم
دوست دارم به آدمهای خوب کمک کنم
دوست دارم اگر روزی نیاز به کمک داشتم فقط از آدمهای خوب درخواست کمک کنم
دوست دارم همیشه در هر کجا که هستم خوب زندگی کنم
دوست دارم به مکان های خوب و دیدنی سفر کنم
دوست دارم به طرف هر چه که خوبه مجذوب بشوم
دوست دارم اشیاء خوب را خریداری کنم
دوست دارم همه خوبیها برای آدمهای خوب باشه
دوست دارم خوب احساس کنم و احساس خوبی داشته باشم
دوست دارم خوابهای خوب و رؤیاهای حقیقی ببینم
دوست دارم خوب و با احساس برقصم
دوست دارم چشمهام فقط خوبی ها را ببیند
دوست دارم خوبی ها بر زشتی ها غلبه کنند
دوست دارم همه آدم های بدبین، خوشبین بشوند
دوست دارم زمین پر بشه از خوبی ها
دوست دارم آدمها همدیگر را خوب و مهربان صدا کنند
دوست دارم همه آدمها نامهای خوب داشته باشند
دوست دارم عطرهای خوب را استشمام کنم
دوست دارم موسیقی های خوب گوش کنم
دوست دارم آهنگ های زیبا بنوازم
دوست دارم توی دنیا فقط خبرهای خوب باشه
دوست دارم حرفهای خوب بزنم
دوست دارم برای همه اتفاقهای خوب بیفته
دوست دارم فردی خوب برای همسری خوب باشم
دوست دارم فرزندی خوب برای مادرم باشم
دوست دارم همه به هم حرفهای خوب و قشنگ بزنند
دوست دارم صبح ها خوب و سرحال از خواب بیدار بشم
دوست دارم روح و جسم خوبی داشته باشم
دوست دارم همه دوستهای خوبی برای هم باشند
دوست دارم همه با هم خوب و با احترام برخورد کنند
دوست دارم آدمها در لحظات سخت و تنهایی به یاد هم باشند
دوست دارم همه کارهایم را با یاد خدا آغاز کنم
دوست دارم تجربه های خوب را بیاموزم
دوست دارم برای همه دعاهای خوب کنم
دوست دارم همه آدمها به آرزوهای خوبشون برسند
دوست دارم تقویم زندگی همه ما سرشار از جشن و شادی بشه
دوست دارم هر شب ستاره ها را تماشا کنم
دوست دارم درخشش نور خورشید را هر روز نظاره کنم
دوست دارم وقتی برف میاد آدم برفی بسازم
دوست دارم زیر بارون خیس بشم و آواز بخونم
دوست دارم همیشه خوب و پاک زندگی کنم
دوست دارم با صدای بلند از خدا تشکر کنم
دوست دارم از شمای دوست بخاطر اینکه اینهمه خوبی تشکر کنم
راستی؛ تا حالا فکر کردید که چه چیزهایی را واقعاً دوست دارید ؟....



           
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 11:4
حامد امین

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند... بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند: 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم
استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست.. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است... اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
 
 

 

 

دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.

زندگی همین است!




           
دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, :: 20:27
حامد امین



           
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 18:34
حامد امین



           
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 18:32
حامد امین

زندگی خوابگاهی
ساعت ۲ نصف شب(یک اتاق)          cancan.gif
 ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست )                 za2.gif
 ساعت ۴ صبح هنگام خواب       pillowfight.gif
 
وضعیت تحصیل در خوابگاهbliss.gifreading.gifbliss.gif

اولین روزهای خوابگاهgrouphugg.gif
گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز 3ztzsjm.gif
پایان گفت و گو stretcher.gif
امکانات غذایی در خوابگاه desertsmile.gif
طریقه ظرف شستن در خوابگاه   angry.gif
 
اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان4hba7gi.gif
و این هم آخر عاقبتش!!2LJ6NNA.GIF




           
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 19:9
حامد امین
           
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 19:5
حامد امین

درباره وبلاگ


كاش مي شد كه پريد ، كاش مي شد كه مثل جوجه اردك زشت ، قو شد يك قوي سپيد .
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چه بادا باد و آدرس humanrice.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 41
بازدید ماه : 467
بازدید کل : 118626
تعداد مطالب : 318
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content