هر چه بادا باد

کوه با نخستین سنگها آغاز میشود و انسان با نخستین درد



           
چهار شنبه 13 شهريور 1392برچسب:, :: 18:31
حامد امین

 

دست مخترع کولر درد نکنه چون:
اگه به ما بود الان
یا میگفتیم مشیتِ خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی
هست،باید تحمل کرد و نباید تو کارِ خدا دخالت کرد!!
یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و میگفتیم باید
روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...!
اگرم میخوندیم و خنک نمیشدیم،میگفتن با اخلاص نخوندیو
فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ...!!!




           
شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 18:48
حامد امین

پيروزي آن نيست که هرگز زمين نخوري ، آنست که بعد از هر زمين خوردن دوباره برخيزي



           
شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 18:42
حامد امین

بي تو حتي باران هم بوي تشنگي مي دهد .



           
شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 18:40
حامد امین

 

به گزار ش «تابناک»، قرار است تا ساعاتی دیگر، جشنی که دولت با نام تقدیر از دست‌اندرکاران سفرهای نوروزی از چندی پیش پیرامون آن تبلیغات به راه انداخته، برپا شود؛ جشنی که هزینه‌های برگزاری آن در ورزشگاه آزادی بر پایه برآورد‌های گوناگونی که شده، میلیاردی خواهد بود.
 نا بر این گزارش، دولت با راه‌اندازی این جشن با این نام خاص از‌‌ همان آغاز، شایبه انتخاباتی و تبلیغاتی بودن آن را در افکار عمومی جای انداخت؛ تبلیغاتی که برای دولت و کاندیدای احتمالی ‌ریاست‌جمهوری، می‌تواند بسیار کارساز باشد!
اما آنچه امروز و در این جشن، بیش از همه خود‌نمایی می‌کند، نه بحث‌های سیاسی احتمالی مرتبط با آن، بلکه هزینه‌هایی است که این جشن از آغاز تا پایان خود در بر خواهد گرفت.
هنوز زمان زیادی از دو زلزله اخیر در کشور در استان بوشهر و سیستان نگذشته ‌و هنوز خاطره زلزله ورزقان آذربایجان، ‌در ذهن بسیاری زنده است؛ زلزله‌هایی که تنها به این دلیل خسارات مالی و جانی در بر دارند که هزینه‌هایی میلیاردی شبیه به این جشن‌های بی‌دلیل دولتی در مسیر توسعه و عمران شهر‌ها و روستاهای کشور به کار گرفته نمی‌شود.
شاید سالیانه هزینه‌های بسیاری از این دست از بیت‌المال و غیر آن تلف ‌شود و شاید اگر بتوان مجموع همه این ارقام را در ‌یک سال‌ برآورد کرد، حکایت از رقم‌های سر‌سام‌آوری داشته باشند؛ اما از مشتی که امروز در ورزشگاه آزادی از این خروار می‌توان برداشت، هم به خوبی روشن است که چرا برخی از هم‌وطنان ما در شهرهای کشور، باید اکنون در عزای از دست دادن خانه و زندگی و احیانا عزیزان خود بسوزند تا عده‌ای دیگر در ورزشگاه آزادی به جشن و پایکوبی بپردازند و دولت از این جشن و سرور، آنچه را احتمالا در ذهن دارد، شکار کند.
این گزارش می‌افزاید، برداشت‌ها و برآورد‌های متفاوتی از هزینه‌های برگزاری این جشن‌ ـ که پیش از این نیز با همین نام و نام‌های دیگر در استان‌ها برگزار شده بود ـ صورت گرفته است. در این باره، برخی از سایت‌ها و رسانه‌ها، هزینه‌های برگزاری این جشن را برابر با شش میلیارد تومان و برخی دیگر آن را نزدیک پنجاه میلیارد تومان محاسبه کرده‌اند.
اما بنا به آماری که ‌غیر رسمی در رسانه‌ها آمده است، بیان شده که سهمیه‌بندی مدعوین به مراسم از این قرار است:
هلال احمر: سی هزار نفر،
سازمان میراث فرهنگی: بیست هزار نفر،
سازمان حمل و نقل و راهداری: ده هزار نفر،
وزارت کشور (فرمانداران، بخشداران، شهرداران و...): ده هزار نفر،
آموزش و پرورش (دانش‌آموزان و کادر استان‌های تهران، البرز، قزوین، قم و...): ده هزار نفر، بخش خصوصی و گردشگری: ده هزار نفر،
پرسنل سازمان میراث فرهنگی هم برای حضور در مراسم به همراه خانواده‌های خود (حداکثر تا ده نفر) در جشن حضور خواهند داشت.
بنابراین، ‌اگر میانگین صد هزار نفر برای شرکت در این مراسم حضور پیدا کنند ـ اخبار حاکی از آن است که ۲۵۰ هزار قطعه کارت دعوت برای این مراسم چاپ شده است ـ می‌توان با در نظر آوردن کمترین هزینه‌ برای هر نفر، با توجه به اینکه بخش اعظمی از میهمانان از خارج از تهران در این مراسم ‌خواهند بود، می‌توان گفت برای هر نفر در حداقل ممکن، دولت باید صد هزار تومان در نظر گرفته باشد.
این در حالی است که اگر هزینه سفر این افراد به تهران (سفر زمینی از طریق اتوبوس و قطار و نه هواپیما) هزینه‌های جاری برگزاری همایش، از جمله اسکان، ناهار، هدایا و هزینه‌های مربوط به تبلیغات این جشن را در کمترین میزان آن در نظر آوریم، باید گفت مجموع هزینه‌ برگزاری این جشن با احتساب صد هزار تن، کمابیش نزدیک ده میلیارد تومان خواهد بود؛ ده میلیارد تومانی که گفته می‌شود، همه آن از ‌بودجه سازمان میراث فرهنگی پرداخت می‌شود؛ ده میلیارد تومانی که به چشم‌برهم‌زدنی ـ در چند ساعت ـ اثری از آن باقی نخواهد ماند، جز آنچه دولت احتمالا به دنبال آن است.
حال بهتر است محاسبه کنیم که با این رقم چه کارهایی از دست دولت برمی‌آمد. کمک به زلزله زدگان بوشهر و سیستان و آذربایجان را فراموش کنید، زیرا به مواردی دم دست‌تر هم می‌توان اندیشید.
با همین رقم سازمان میراث فرهنگی می‌توانست به نجات آثار تاریخی و باستانی فراوانی بپردازد که اکنون در جای جای ایران با پیشینه‌هایی بعضا بیش از هزار سال وجود دارند و هر کدام منابع عظیمی از سرمایه جهانگردی و گردشگری هستند، ولی متأسفانه اکنون به زباله‌دانی‌ و احیانا محل تجمع معتادان و بی‌خانمان‌ها تبدیل شده است.
با همین ده میلیارد تومان، دولت می‌توانست‌ اقدام به ساخت نزدیک ۳۳ مدرسه شش کلاسه با پانصد متر زیر بنا کند، (با هزینه هر متر ساخت ۶۰۰ هزار تومان) و اگر قرار بود همه آن را صرف بازسازی و نوسازی مدارس روستا‌ها و شهرهای کوچک کشور کند، شاید هیچ گاه شاهد رخدادهایی همچون وقایع دلخراش شین‌آباد و سوختن نوجوانان کشور در آتش کمبود امکانات نبودیم!
در عین حال اگر دولت می‌خواست با این رقم، ‌‌برای جوانان کشور به شکل رایگان خانه بسازد‌، می‌توانست ۲۵۰ مسکن با بهای چهل میلیون تومان را به ۲۵۰ جوان نیازمند تحویل دهد.
ده میلیارد تومان برابر با حقوق بیست هزار کارگر و کارمندی است که هم اکنون کمترین حقوق دریافتی را دارند و قرار است با تورم ۴۰ درصدی، یک خانوار حداقل سه نفره را زنده نگاه دارند.
ده میلیارد تومان برابر با یارانه بیش از ۲۲۲ هزار ایرانی است که همین دولت با آب و تاب فراوان از افزایش آن دم می‌زند و خوراک تبلیغاتی خود را با مانور دادن پیرامون رقم یارانه فراهم می‌کند.
 ده میلیارد تومان بودجه برای برگزاری جشنی که اساسا معلوم نیست با چه هدف و رهیافتی برگزار می‌شود، برابر با پنج میلیون شاخه گلی است که کودکان کار در خیابان‌های تهران و در پشت ترافیک شهر، با التماس فروشنده آن هستند.
این رقمی است که تا ساعاتی دیگر هیچ کس از آن سخنی نخواهد گفت و به زودی فراموش خواهد شد.
بی‌گمان بسیاری از این ده میلیارد‌ها وجود دارد که ‌سالانه به همین گونه یا اشکال دیگر صرف اموری می‌شوند که هرچند رسمی، اما ‌توجیه ناشدنی هستند.
اما شاید این جشن ده میلیارد تومانی برای دولت بیش از مدرسه سازی، مسکن سازی، نجات آثار باستانی و گردشگری ایران، از بین بردن فقر و امثال آن اهمیت و کاربرد دارد


           
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 14:55
حامد امین

زيباترين کلام تنها نگاهيست که بدونه هيچ وا‍‍ژه ي بتواند سخت ترين را به کودکي ساده و مهربان بدل کند



           
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 23:23
حامد امین

گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را



           
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 7:10
حامد امین

 

شهري است پر از سايه وجز سايه کسي نيست
جز زاري و اندوه، نشان از هوسي  نيست
بشکسته سبو، ريخته مي، ميکده بسته است
مستان همه کوچيده و غير از عسسي نيست

زان مرغ غزلخوان وپر وبال بهشتيش
جز بال و پري ريخته کنج قفسي نيست
از آن همه سنبل، همه سوسن، همه نرگس
جز سوخته در باغ و چمن خاروخسي نيست

گفتند و شنيديم بسي قصه سيمرغ
درعرصه سيمرغ کنون جز مگسي نيست
اينجا برهوتي است پر از لاشه وکرکس
فرياد کشم هردم و فرياد رسي نيست

صد چشم به شب بسته وخورشيد به بند است
صدگوش به ره داده وبانگ جرسي نيست
شب تيره و ره بيره و بشکسته پر وبال
دانم که ازاين ورطه، ره پيش وپسي نيست

گويند که بس زود رسد روز رهائي
ترسم رسد آن روز که ديگر نفسي نيست



           
یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 7:48
حامد امین

اي کاش زندگي با زيبايي کودکي به پايان مي رسيد، نه با زشتي پيري!



           
یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 7:45
حامد امین

 

به تو که فکر مي کنم ، ساز خوش صدا منم

گر مي گيره بدنم

از هميشه بهترم



           
یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, :: 8:51
حامد امین

سياه پوش آيينه اي گشته ام كه جيوه اش روزي ريخت



           
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 21:21
حامد امین

today is 01/01/2013

 

Happy new year  guys 

 

 



           
سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, :: 18:55
حامد امین

Have a superb time in new year



           
سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, :: 18:44
حامد امین

ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون

دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون

ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون

ببار ای ابر بهار
با دلم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماه دادن به شبهای تار ای بارون

ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون

دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون

ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون

با دلم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون



           
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 11:6
حامد امین

باز اين ترانه ها را عشق است

رخش سرخ باد پا را عشق است



           
جمعه 1 دی 1391برچسب:, :: 15:5
حامد امین

 

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنياد مکن تا نکنی بنيادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم

طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

يار بيگانه مشو تا نبری از خويشم

غم اغيار مخور تا نکنی ناشادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم

قد برافراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را

ياد هر قوم مکن تا نروی از يادم

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه

شور شيرين منما تا نکنی فرهادم

رحم کن بر من مسکين و به فريادم رس

تا به خاک در آصف نرسد فريادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

 "من از آن روز که دربند توام آزادم"



           
یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 13:25
حامد امین

تکيه اش بر درخت ، نگاهش غمگين ، لبهايش پر از زمزمه ، در ژرفاي وجودش غوغايي بود . افکارش پريشان بود . از دين هم زده شده بود .لري که در ظهر عاشورا نهار نذري گيرش نيامده بود .



           
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 19:5
حامد امین

http://www.hostelbookers.com/property/prp/4652/arr/2013-01-31/ngt/7/ppl/1/

 

http://www.hostelbookers.com/property/prp/69590/arr/2013-01-31/ngt/7/ppl/1/?



           
پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 22:17
حامد امین

http://www.venere.com/hotels/sesto-san-giovanni/hotel-bristol/?ref=1294522&sd=26&sm=01&sy=2013&ed=31&em=01&ey=2013&pval=1&rval=1#reviews



           
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 23:21
حامد امین

http://www.booking.com/hotel/it/il-monastero-ostello.en-gb.html?aid=342443;label=city-milan-Kf7OL8IiblhVQAsRameFMAS18903430310%3Apl%3Ata%3Ap



           
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 10:35
حامد امین




http://www.venere.com/hotels/mestre/hotel-colombo/?ref=1294522

https://www.airbnb.com/rooms/297528


https://www.airbnb.com/rooms/452211


https://www.airbnb.com/rooms/85459


https://www.airbnb.com/rooms/213682



           
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 12:13
حامد امین

هر از گاهي "خودت را ازخودت " طلب کن شايد گم شده باشي



           
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 6:29
حامد امین

 

می و میخانه مست و می‌کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست
 

 

نسیم از حلقه زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست

 

 

تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
 

شد زمین مست، آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
 

باغ مست و باغبان مست
تو زمزمه چنگ و عود منی
 

نغمه خفته در تار و پود منی
تو باده و جام و سبوی منی
 

 

مایه هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم، نه می پرستم
 

به هر دو جهان مست عشق تو هستم
تا من چشم مست تو دیدم
 

 

ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم
شد زمین مست، آسمان مست

 

 

بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست



           
یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 22:33
حامد امین

می دونين اگه كلمه ى "دست" اختراع نشده بود و به جاش از كلمه ى "چيز" استفاده می كرديم روزانه چه جمله هايی می شنيديم؟... زياد به مختون فشار نيارين! خودم مثال می زنم...
توی كتاب علوم می نوشتند: چيز خيلی مفيد است! با چيز می توان اجسام را بلند كرد! بعضی از چيزها مو دارند و برخی ديگر بی مو هستند! ولی كف چيز مو ندارد! هيچوقت چيز خود را توی سوراخ نكنيد! چون ممكن است جانوران نوك چيزتان را گاز بگيرند! هميشه قبل از غذا چيز خود را با آب و صابون بشوييد! هيچوقت با چيز كثيف غذا نخوريد! ..... خانمها هميشه دوست دارند به چيز خود لاك و كرم بمالند! اين عمل براى محافظت از چيز خوب است! آدم وقتی سردش می شود چيزش را روی بخاری يا زير بغل می گيرد!

در كتاب تاريخ می نوشتند: اردشير دراز چيز به هندوستان لشكر كشی كرد و چيز اجانب را كوتاه نمود! ..... مردم توی كوچه و بازار می گفتند: لامصب چيز ما نمك نداره! به هر كسی خوبی كرديم جوابش بدی بود! از قديم می گفتند با هر چيز بدی با همون چيز پس می گيری! ..... پدری به پسرش درس ادب می داد: پسرم هيچوقت پيش مردم چيزتو دراز نكن! ..... توی بيمارستانها آدمهايی رو می ديديم كه چيزشون توی تصادف قطع شده و مجبور بودند تا آخر عمر از چيز مصنوعی استفاده كنند! ..... دزدهای مسلح موقع زدن بانك می گفتند: چيزها بالا! چيزهاتون رو بذارين پشت سرتون! اگه كسی چيزش به زنگ خطر بخوره چيزشو می شكنيم! و رييس بانك به پليس می گفت: چيزم به دامنتون! دزدها رو بگيرين! و پليسها هم چيز از پا درازتر از ماموريت بر می گشتند! .......هر روز در اخبار می شنيديم كه: اينبار چيز استكبار جهانی از آستين فلانی بيرون آمده!
و پسر جوانی در دفترچه ى خاطراتش می نوشت: اون روز من با دختر خانمی آشنا شدم... او چيزش رو دراز كرد و من چيزش رو گرفتم و كمی فشار دادم! چه چيز گرم و لطيفی داشت! از خجالت چيزش خيس شد! و دوستی ما از همون روز شروع شد! ديروز بازم اونو توی اتوبوس ديدم... چيزم رو به ميله گرفتم و رفتم جلو! از ديدن من خوشحال شد و گرم صحبت شديم... اتوبوس خيلی تند می رفت و من برای اينكه اون نيفته چيزم رو گذاشتم پشتش! از اين كار من خوشش اومد و تشكر كرد... اون دو ايستگاه بعد پياده شد و من چيزم رو براش تكون دادم! امروز هم توی كافه تريا قرار داشتيم... رفتيم و سر يه ميز نشستيم... فضای اونجا خيلی تيره و تار بود... من چيزمو گذاشتم روی چيزش و گفتم: چقدر چيز شما كوچيك و نرمه! اون هم گفت: چيز شما بزرگ و داغه! بعد از نوشيدن قهوه بيرون اومديم... چيزامون توی چيز همديگه توی خيابون راه می رفتيم و مردم هم ما رو نگاه می كردند! اونو به خونه شون رسوندم و دوباره چيزمو گرفت و من هم چيزشو فشار دادم! ازش دور شدم و از دور چیزمو واسش تکون دادم... هوا خيلی سرد بود... چيزم داشت يخ ميزد! برای همين چيزمو گذاشتم توی جيبم!
تجسم بقيه ى متن رو ميذارم به عهده ى خودتون

 



           
یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 16:34
حامد امین

رودخانه می رود و از یاد می برد صخره ای که آبشارش بود



           
سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 17:23
حامد امین

یادت هست مادر؟
اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی؛ تا یک لقمه
بیشتر بخورم یادت هست؟
شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران
میگفتی بخور تا بزرگ بشی
آقا شیره بشی... خانوم طلا بشی
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته
باشم قورت بدهم حتی
بغض های نترکیده ام.



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:12
حامد امین

این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:10
حامد امین

ماها که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده..
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفت و نا مردم نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن!!



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:7
حامد امین

یخچال

من آخرش با یخچال ازدواج می کنم!

وقتی خوشحالی میری در یخچالو وا میکنی!

وقتی ناراحتی میری در یخچالو وا میکنی!

وقتی کسلی میری در یخچالو وا میکنی!

داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچالو وا میکنی!

… وقتی نمیدونی چته! میری در یخچال و وا میکنی!

و…

آخه موجود اینقدر سنگ صبور !!

اینقدر محرم؟ اینقدر با حوصله!!



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:5
حامد امین

گاهی اوقات ما و زندگی هیچگاه تحمل همو نداریم. پس خاطرمان باشد خاطره ها را .
شاید سالها بعد روزی از کنار هم جایی اون دور دورها یا حوالی همین چهار را ه های بی رمق زندگی از کنار هم رد شدیم و گفتیم این خاطره چقدر
شبیه خاطرات من بود ...



           
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 5:30
حامد امین

دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی دوستت می دارم
دل ات را می بویند
روزگار غریبی ست نازنین
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند .
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوختْ بارِ سرود و شعر
فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی ست نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است .
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابان اند بر گذرگاه ها مستقر
با کنده وساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست، نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه ها را بر دهان .
شوق را در پستوی خانه نهان بایدکرد
کباب قناری
بر اتش سوسن و یاس
روزگار غریب ست، نازنین
ابلیس پیروزْ مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد



           
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 22:30
حامد امین

نخـفـتـه‌ام ز خیالی      کـه می‌پزد دل من
خـمار صدشـبـه دارم      شرابخانه کجاست



           
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 22:0
حامد امین

به شکوه گفتم برم زدل    یاد روی تو آرزوی تو

به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو بر کنی    حدیث خود بر که افکنی
هر کجا روی وصله منی    ساغر وفا از چه بشکنی

گذشتم از او به خیره سری    گرفته ره مه دگری

کنون چه کنم با خطای دلم    گرم برود آشنای دلم

به جز ره او نه راه دگر     دگر نکنم خطای دگر



           
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 21:59
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:31
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:31
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:30
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:29
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:29
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:28
حامد امین



           
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 7:27
حامد امین

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

درباره وبلاگ


كاش مي شد كه پريد ، كاش مي شد كه مثل جوجه اردك زشت ، قو شد يك قوي سپيد .
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چه بادا باد و آدرس humanrice.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 482
بازدید کل : 118641
تعداد مطالب : 318
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content