|
هر چه بادا باد چوپاني مشغول آب دادن به گوسفنداش کنار رودخونه بود که چشمش به زني که لخت توي رودخونه مشغول آب تني بودافتاد! چوپان که مدتها در صحرا بود و طاقت از کف داده بود زن رو بارها و به مدت چندين ساعت مورد تجاوز قرار داد!!!! زن که يک توريست خارجي بود به پليس شکايت برد و پليس چوپان رو دستگير کردو مورد بازجويي قرار داد و چوپان هم به جرم خوداعتراف کرد ولي زن که از تجاوز چوپان چندان هم ناراضي نبود پيشنهادي به چوپان کردکه اگه با اون ازدواج کنه و با هم به کشور زن برن اون هم از شکايتش صرف نظرميکنه در غير اين صورت چوپان بايد به زندان بره. چوپان که عيالوار بود پيشنهادزن رو نپذيرفت ولي گفت که برادري داره که مجرده و اگه زن بخواد شايد قبول کنه که با اون ازدواج کنه! زن پرسيد:آيا اون هم مثل تو قوي بنيه و خوش هيکله ،منظور منو که ميفهمي؟ چوپان در حالي که گونه هاش قرمز شده بود جواب داد:
نميدونم چي بگم ، فقط يادمه دو سال پيش به يه خرس تجاوز کرد، خرسه دوساله که برامون عسل مياره...!!! نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ  كاش مي شد كه پريد ، كاش مي شد كه مثل جوجه اردك زشت ، قو شد يك قوي سپيد . آخرین مطالب آرشيو وبلاگ 
نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند
