خــــواب دیــــدم دلت برام تنــــگ شــده بود
توی اون غربت چشمات دنیا بیرنگ شده بود
چرا اون قلب رئوفت از جنس سنگ شده بود
می دونم خیلی می ترسی دیگه از منم گذشته
می دونم بین دلامون آتش جنگ شده بود
حسودا دارن می خندن می گن که دیگه بریدی
عشق ما بین من و تو چقدر قشنگ شده بود
می دونم من و نمی خوای هیچ کسی منو نمی خواد
دلم از غرور عشقت نعشه بنگ شـــده بود
اون که روزی بیوفا شد حتی به خوابم نمی یاد
دلش از جور زمونه انگاری منگ شـــده بود
نمی خوای منو ببینی این مرام عاشقا نیست
دیدن این من معصوم واسه تو ننگ شده بود
تو از اون روزی که رفتی و منو تنها گذاشتی
سر و کار من عاشق تلفن و زنگ شـــده بود
تو برو منو رها کن ولی خب یادت بمونه
یه روزی این دل ساده با تو یکرنگ شــده بود
نظرات شما عزیزان: