هر چه بادا باد

بارون می زنه روی گونه هام
می باره روی شونه هام بارون
وای از این گذر دورون

بارون میاره برام یادت رو
گرمیه خاطراتت رو بارون
وای از این گذر دورون

صد تا بهار گذشت
هی روزگار گذشت
شب های تار گذشت
صبح غم بار گذشت
اما این قلب من لحظه ای از تو یار نگذشت
برف سفید دیدیم
ماه و خورشید دیدیم
لرزش بید دیدیم
موی سپید دیدیم
اما از میوه ی باغچه ی عاشقی نچیدیم

من پشت شیشه با چشم های بارونی
منتظر می مونم ، تنها تو می دونی
خونه بی تو شده زندون خاطره
یاد تو می باره از پشت پنجره

ای تو بهار من ، ای تو دلدار من
بی تو خزون شده آخره کار من
طی شده عمر من پشت این پنجره
بغض ابر های دل ، ریخته تو هنجره

بارون می زنه روی گونه هام
می باره روی شونه هام بارون
وای از این گذر دورون

بارون میاره برام یادت رو
گرمیه خاطراتت رو بارون
وای از این گذر دورون

صد تا بهار گذشت
هی روزگار گذشت
شب های تار گذشت
صبح غم بار گذشت
اما این قلب من لحظه ای از تو یار نگذشت
برف سفید دیدیم
ماه و خورشید دیدیم
لرزش بید دیدیم
موی سپید دیدیم
اما از میوه ی باغچه ی عاشقی نچیدیم

صد تا بهار گذشت
هی روزگار گذشت
شب های تار گذشت
صبح غم بار گذشت
اما این قلب من لحظه ای از تو یار نگذشت
برف سفید دیدیم
ماه و خورشید دیدیم
لرزش بید دیدیم
موی سپید دیدیم
اما از میوه ی باغچه ی عاشقی نچیدیم



           
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:42
حامد امین
 
 
بابام حسرت زمان باباش را میخورد،
منم حسرت زمان بابام،
اما اگه پسر من بخواد حسرت زمان منو بخوره،
همچین با پشت دست میزنم تو دهنش، که نفهمه از کجا
خورده،
-----------------------
 
 
رتبه اول سوانح رانندگی دنیا رو داریم ولی تا سپر 2تا ماشین میخوره به هم 2000 نفر جمع میشن با تعجب نگاه میکنن!!!
 
 
------------------------------
 
 
 
یه يخچال نو خريدم، يخچال قديميه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رايگان! هركسي خواست، ببره.

هر روز ميومدم مي ديدم يخچال سر جاشه!
دو سه روز گذشت ديدم اينطوريه
رو يخچال نوشتم: براي فروش، 50000 تومان!
فردا صبحش اومدم ديدم يخچال رو دزديدن!
 
 
-----
 
 
جالب است هواپيمای جاسوسی آمريکا با اين همه سيستم رادار گريز و... شناسايی و شکار می‌شود ولی کاروان مواد مخدر وارد کشور می‌شود...
[روزنامه خراسان - ستون حرف مردم]
 
 
--------------------
 
 
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود,
 دختر همسایه 2 بار میومد،

یه بار نذری میاورد، یه بار هم میومد واسه ظرفش،
آدم فرصت فکر کردن و
تصمیم گیری داشت...
 
 
-----------------------------
 
 
 
خانه ی سينما رو تعطيل كردين، جدايي نادر از سيمين افتخار آفريد...
خوب بزنيد اين فدراسيون فوتبال رو هم تعطيل كنين، شايد قهرمان جام جهاني شديم!!
 
 
---------------------------------
 
 
 
پاسخ دکتر حسابی
 
 
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند

 
 
---------------------------------------------
 
 
ﻭﻗﺘﻲ 5 ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ آﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﻳﻞ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﻢ
ﻭ آﻻﺭﻡ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺑﻤﺐ ﺧﻨﺜﻲ ﻛﺮﺩﻡ
------------------------------
 
 
فقط تو ایرانه که وقتی صاحبخونه میخواد صمیمیتشو با مهمون نشون بده میگه پاشو شلوارتو در بیار ... !!
 
 
-----------------------------
جهان سوم جاییست که اگه یه زن به شوهرش خیانت کنه سنگسارش می کنن
 اما اگه یه مرد به زنش خیانت کنه به زنش میگن بیشتر به شوهرت برس




           
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:33
حامد امین

جالب است هواپيمای جاسوسی آمريکا با اين همه سيستم رادار گريز و... شناسايی و شکار می‌شود ولی کاروان مواد مخدر وارد کشور می‌شود...
[روزنامه خراسان - ستون حرف مردم]



           
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:32
حامد امین

به روزگار بگوييد قدري آرامتر ، اسباب بازيهايش آدمند ، بي جان نيستند ،

مي شكنند



           
پنج شنبه 31 فروردين 1391برچسب:, :: 7:6
حامد امین

شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده نا کامي در هجر تو پيمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بي تو نياسودم
وه که شدم پير از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم


بودم همه شب ديده به ره تا به سحر گاه
ناگه چو پري خنده زنان آمدي از راه


غمها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

پيش گلها شاد و شيدا مي خراميد آن قامت موزونت
فتنه دوران ديده تو از دل و جان من شده مفتونت

در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم منتظرت بودم



           
پنج شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 7:33
حامد امین

آسمان چشم او آينه کيست

آن که چون آينه با من روبرو بود

درد و نفرين درد و نفرين بر سفر باد

سرنوشت اين جدايي دست او بود

آه...

گريه مکن که سرنوشت

گر مرا از تو جدا کرد

عاقبت دلهاي ما را

با غم هم آشنا کرد

با غم هم آشنا کرد

چهره اش آينه کيست

آنکه با من روبرو بود

درد و نفرين بر سفر

اين گناه از دست او بود

اين گناه از دست او بود

اي شکسته خاطر من

روزگارت شادمان باد

اي درخت پرگل من

نو بهارت ارغوان باد

اي دلت خورشيد خندان

سينه تاريک من

سنگ قبر آرزو بود

سنگ قبر آرزو بود

آنچه کردي با دل من

قصهُ سنگ و سبو بود

من گلي پژمرده بودم

گر تو را صد رنگ و بو بود

اي دلت خورشيد خندان

سينه تاريک من

سنگ قبر آرزو بود

سنگ قبر آرزو بود




           
پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 22:24
حامد امین

منـم زیبــا



که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد


شعر از زنده یاد سهراب سپهری



           
پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 13:48
حامد امین

آوای باد انگار آوای خشکسالیست

 

بگذار تا بگویم تقدیر لاابالیست

 

وقتی که مرگ انسان مانند

 

سنگ باشد،

 

دنیا به این بزرگی یک کوزه ی

 

سفالیست

 

باید که مهربان بود ، باید  که عشق ورزید

 

زیرا که زنده ماندن

 

هرلحظه احتمالیست......




           
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 17:40
حامد امین

پنجه ی مریم

 

رسته در شکاف صخره ای

 

این همه رنگ از کجا آورده ای تا بشکوفی؟

 

قطره قطره شکوفه از سر صخره ها گرد آورده ام

 

از گلبرگ های سرخ دستمالی بافته ام

 

تا آفتاب هدیه کنم...



           
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 17:37
حامد امین

چتر را باید بست

 زیر باران باید رفت

عشق را زیر باران باید جست ..

چيزايي كه هميشه ما آدما به هزار دليل اونا رو از ياد مي بريم يا كمتر بهشون فكر مي كنيم

رحمت و بركات خدا هم يكي ازهمون چيزاست

وقتي هوا بارونيه عده اي مي گن هوا دو نفره ست

عده اي مي گن بازم قرار پشت ترافيك بمونم

بعضي ام مي گن خداجون شكرت براي همه نعماتت

وقت بارون مياد شما چي ميگيد ؟

امسال با شروع فصلي تازه در دل طبيعت هزار رنگ

انگار دل مردم اين شهر هم رنگ تازه اي به خودش گرفته شور و هيجان رو ميشه به راحتي توي نگاهشون ديد .



           
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:16
حامد امین
درباره وبلاگ


كاش مي شد كه پريد ، كاش مي شد كه مثل جوجه اردك زشت ، قو شد يك قوي سپيد .
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چه بادا باد و آدرس humanrice.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 259
بازدید کل : 119725
تعداد مطالب : 318
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content